انحصار معاملاتی در بورس تهران

دنیای اقتصاد- هاشم آردم: بهبود عملکرد تعداد قابل‌توجهی از شرکت‌های بورس در بهار امسال کارشناسان را به رونق‌گیری معاملات سهام امیدوار کرد. حالا اما رونق معاملات بورسی در چند نماد خلاصه می‌شود که تعدادی از این نمادها، از نمادهای کوچک بورسی به‌شمار می‌روند. به‌نظر می‌رسد که رویکرد کوتاه‌مدتی و نوسان‌گیر فعالان بازار به این موضوع دامن می‌زند و از طرف دیگر سیاست‌های اتخاذ شده توسط متولیان بازار نیز به تشدید انحصارات در بورس تهران منجر می‌شود.

 

 

تمرکز رونق بورس روی 10 نماد

بخش پرتقاضای بورس تهران روز‌به‌روز کوچکتر می‌شود و معاملات بورس تهران هر روز در بخش کوچک‌تری از بازار خلاصه می‌شود. این روزها بیش از 40 درصد ارزش معاملات روزانه بورس تهران به ده نماد اختصاص می‌یابد. گویی بورس‌تهران تنها در چند نماد خلاصه شده است. در میان این 10 نماد، هستند نمادهایی که ارزش بازاری قابل‌توجهی دارند و قرار گرفتن آنها در این لیست طبیعی به‌نظر می‌رسد. اما تعدادی از این نمادها، در میان نمادهای کوچکتر بازار (از نظر ارزش بازار) دسته‌بندی می‌شوند. در هفته گذشته بیشترین ارزش معاملات به نمادهای «پرداخت»، «فملی» و «فولاد» اختصاص یافت. قرار گرفتن این سه نماد در رده‌های اول تا سوم نمادهای با بیشترین ارزش معاملات بازار منطقی به‌نظر می‌رسد. «پرداخت» به‌تازگی به تابلوی معاملات آمده و از عرضه اولیه آن زمان زیادی نمی‌گذرد. به‌طور سنتی در بورس تهران، نمادهایی که تازه وارد بازار شده‌اند، دست‌کم برای مدتی مورد‌توجه فعالان بازار قرار می‌گیرند. عرضه «پرداخت» از عرضه‌های اولیه بزرگ بورس محسوب می‌شد. اگرچه در اولین روز عرضه تنها 5 درصد از سهام شرکت به فعالان بازار فروخته شد، اما بازار در ماه‌های اخیر نشان داده که به شرکت‌های پرداخت الکترونیک توجه ویژه‌ای نشان می‌دهد. این اتفاق پیش‌تر در نماد «آپ» نیز تجربه شده بود. از آنجا که جذب عرضه اولیه «پرداخت» در بازار به بیش از 80 میلیارد تومان نقدینگی نیاز داشت و دست‌به‌دست شدن این رقم در بازار ارزش بالایی از معاملات روزانه را مطالبه می‌کرد، طبیعی بود که نماد «پرداخت» پس از دست‌به‌دست شدن در روند عرضه اولیه و روزهای ابتدایی گشایش نماد، در صدر نمادهای پرمعامله بازار سهام قرار گیرد.

نمادهای «فولاد» و «فملی» نیز با توجه به رشد قیمت محصولات اولی در بورس کالا و رشد قیمت جهانی محصولات دومی در بازارهای جهانی و نیز با توجه به بزرگ بودن این نمادها، به‌طور طبیعی باید در میان نمادهای پرمعامله قرار می‌گرفتند. اما همان‌طور که اشاره شد در میان 10 نماد دارای بیشترین ارزش معاملات، «کترام» و «پاکشو» نیز قرار گرفته‌اند. دلایل رشد قیمت و ارزش معاملات این نمادها که از نمادهای کوچک بازار محسوب می‌شوند، بیشتر مبنای تکنیکال و سفته‌بازی دارند تا مبنای بنیادین.

از همه اینها گذشته و بدون توجه به مبنای بنیادین یا تکنیکال رشد ارزش معاملات 10 نماد با بیشترین ارزش معامله، به‌نظر می‌رسد که کشتی بورس تهران روز به روز کوچک‌تر و کوچک‌تر می‌شود. پیشتر و در سنوات گذشته اختصاص بیشترین ارزش معاملات به چند گروه خاص تجربه شده بود. برای مثال پس از اجرایی شدن برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، گروه خودرویی در مرکز توجهات قرار گرفت و بیشترین ارزش معاملات را به خود اختصاص داد. پیش از آن نیز در بزنگاه‌های هسته‌ای (برهه‌های نزدیک به مذاکرات هسته‌ای) سه گروه خودرویی، بانکی و حمل و نقل بیشترین توجهات را به خود اختصاص می‌دادند. اما در آن دوره‌ها، بیشترین ارزش معاملات به چند گروه اختصاص می‌یافت که این گروه‌های هریک به تنهایی به اندازه کافی بزرگ بودند. تعداد نمادهای حاضر در گروه خودرویی بالغ بر 25 نماد است. گروه بانکی نیز از بزرگ‌ترین گروه‌های بورس قلمداد می‌شود. حالا به نظر می‌رسد تمرکز معاملات از یک یا چند گروه خاص، به چند نماد خاص محدود شده است.

 

توجه ویژه فعالان بازار به جریان نقدینگی

تمرکز رونق بورس روی چند نماد خاص، از طرفی نشان از آن دارد که فعالان بازار هنوز نگاه مثبتی به کلیت بازار ندارند و تنها بخش‌هایی از آن را مستعد صعود می‌دانند. این در حالی است که پیش‌بینی سود شرکت‌های بورس در گزارش‌های سه‌ماهه، نسبت به پیش‌بینی‌های قبلی تقریبا دو هزار میلیارد تومان رشد داشته است. این رشد پیش‌بینی‌ها مختص یک یا چند گروه خاص نمی‌شود، بلکه بخش عمده‌ای از شرکت‌های بورسی را دربر می‌گیرد.

در واقع فعالان بورس هنوز اعتقاد ندارند که کل بازار برای صعود به اندازه کافی زمینه دارد.

نکته مهم‌تری که از این موضوع می‌توان دریافت، توجه بعضا وسواس‌گونه فعالان بازار به جریان نقدینگی است. با توجه به ارزش بالای فعلی پول در اقتصاد کشور (قیمت تمام‌شده پول)، فعالان بازار جریان نقدینگی در نمادهای مختلف را از هر عامل دیگری مهم‌تر می‌دانند. به عبارت ساده‌تر، اغلب فعالان بازار به انتظار نشسته‌اند تا جریان پول قدرتمند و ظاهرا هوشمند، نمادی را برای ورود انتخاب کند. پس از آن این این بازار است که ادامه ورود نقدینگی به نمادها را تضمین می‌کند. در این میان حتی اگر شرکتی در اطلاعیه‌ای عنوان کند که فعالیت شرکت دستخوش هیچ تغییری نشده و شرکت هیچ برنامه‌ جدیدی ندارد، باز هم این ورود نقدینگی است که فعالان بازار را اقناع می‌کند.

رویکرد فعالان بازار این روزها، بیشتر از هر زمان دیگر کوتاه‌مدتی شده و نوسان‌گیری را در برنامه خود قرار داده است. دلیل این موضوع را می‌توان در عدم شفافیت و عدم اعتماد فعالان بازار به اخبار و اطلاعیه‌ها جست. با این استدلال، به‌زعم فعالان بازار، هرجا که خبری از ورود نقدینگی باشد، حتما خبری هست اما مخابره نمی‌شود. اگرچه کمبود نقدینگی می‌تواند دلیل دیگری برای شکل‌گیری این جریان باشد، اما ارزش سفارش‌های خرید نماد «پرداخت» در روز‌های اولیه عرضه نشان‌دهنده وجود نقدینگی پارک شده در کنار بورس است. در روز اول عرضه «پرداخت» بیش از 3 هزار میلیارد تومان سفارش خرید ثبت شد. در کنار این موضوع وجود نمادهای پرتعداد با نسبت قیمت به درآمد پایین را نیز در نظر داشته باشید. در حال حاضر بیش از 30 نماد بورسی نسبت قیمت به درآمد کمتر از 5 مرتبه دارند. با این وجود فعالان بازار باز هم ترجیح می‌دهند نمادهایی را مورد توجه قرار دهند که اثری از ورود نقدینگی در آنها مشاهده شود. در واقع در حال حاضر ورود نقدینگی در نمادها به‌عنوان اصل قرار گرفته و توجه چندانی به وضعیت شرکت‌ها نمی‌شود.

سیکل‌های رکود و رونق سال‌های اخیر و عملکرد پرنوسان شرکت‌ها باعث شده است که بررسی عقب‌نگر شرکت‌ها تنها به یک سال قبل محدود شود. همین موضوع سبب شده که چشم‌انداز بلندمدت شرکت‌ها در بلندمدت غیرشفاف باشد. بنابراین، فعالان بازار مجبور هستند چشم‌انداز و تحلیل عقب‌نگر بسیار کوتاه‌مدتی داشته باشند. این رویکرد حالا به تحلیل هفته‌ای محدود شده است. به عبارت ساده‌تر، اگر روند قیمت‌ها در هفته جاری مثبت باشد، خرد جمعی بازار چنین استنباط خواهد کرد که هفته آینده نیز قیمت‌ها صعودی هستند و بالعکس. در چنین فضایی چند سهامدار قدرتمند با ایجاد جریان نقدینگی (اصطلاحا چارت‌سازی) می‌توانند توجه فعالان بازار را به یک یا چند نماد جلب کنند. عمق کم بازار این روند را تقویت می‌کند. در حال حاضر گویی چند شخص حقیقی و حقوقی به تعداد محدود در بازار سهام فعال هستند که به‌طور نوبتی چند نماد بازار را پرمعامله می‌کنند. نوسان‌های اقتصادی و عدم شفافیت در بورس عامل اصلی شکل‌گیری این جریان است، اما سیاست‌های متولیان بازار در تشدید این روند بی‌تاثیر نیست.

 

سیاست‌های انحصارزا

در روزگاری که عمق بازار سهام روز به روز در حال کاهش است، فقدان اتخاذ سیاست‌های عمق‌بخش به بازار بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. توقف بی‌حساب نمادها، مهندسی قیمت‌ها، اصل قرار دادن سطح شاخص کل، انجام معاملات دستوری و توقف سلیقه‌ای عرضه‌های اولیه قطعا تصمیماتی نیستند که در شرایط فعلی به کمک بازار بیایند. در حال حاضر اگر فعالان بازار احساس کنند که سهمی مستعد رشد است، این امکان وجود دارد که به هراس از توقف احتمالی نماد باعث کم‌رغبتی خریداران احتمالی در آن نماد شود. اتفاقی که در ماه‌های اخیر به کرات شاهد آن بوده‌ایم، توقف طولانی مدت نمادها به دلایل مختلف بوده است.

معاملات دستوری و منع حقوقی‌های بزرگ بازار از فروش، در نگاه اول باعث جلوگیری از افت قیمت‌ها می‌شود. اما در طرف دیگر از جذابیت قیمت‌ها کاسته و منجر به کاهش ارزش معاملات می‌شود. در چنین حالتی طبیعی است که فعالان بازار به دنبال نمادهایی باشند که کمتر مورد توجه متولیان بازار قرار دارد. شاهد این مثال انحراف قابل توجه شاخص‌کل از شاخص کل هم‌وزن است. فعالان بازار این روزها تلاش دارند کمتر سراغ نمادهایی بروند که بر شاخص کل بورس تاثیرگذار هستند. توقف عرضه‌های اولیه به دلیل ترس از ریزش قیمت‌ها نیز در نهایت منجر به جلوگیری از توزیع برابر نقدینگی در نمادهای مختلف بازار می‌شود و تلویحا این پیام را برای فعالان بازار دارد که سطح قیمت‌ها برای متولیان بازار مهم است، در حالی که سازمان و شرکت‌های بورس و فرابورس مسوولیتی در روند قیمت‌ها ندارند.

این قبیل سیاست‌ها اگرچه در نگاه اول با دغدغه حمایت از بازار سهام اتخاذ می‌شوند، اما با نگاهی دقیق‌تر زمینه را برای انحصار اشخاص قدرتمند در بازار سهام و البته انحصار معاملات در چند نماد کم‌تعداد فراهم می‌کنند. ضمن آنکه زیان این تصمیمات به‌طور قابل توجهی از منفعت‌شان بیشتر است. برای مثال توقف عرضه اسناد خزانه دولتی را در بازار سهام را در نظر بگیرید. اگرچه به نظر می‌رسید که این تصمیم باعث جلوگیری از افت قیمت‌ها در بورس می‌شد، اما در عمل باعث ایجاد بازار غیررسمی اوراق بدهی با نرخ‌های 30 و 35 درصدی شد. در برخی موارد هم سازمان بورس ابزار کافی برای اعمال نفوذ در بازار را ندارد. برای مثال توقف طولانی‌مدت نمادهای بانکی خارج از اختیار سازمان بورس است. حال به نظر می‌رسد که با وجود اوضاع نابسامان بازار سهام نیاز است که سازمان، دست‌کم در مواردی که اختیاراتش نافذ است، شجاعانه و بدون توجه به روند قیمت‌ها، وظایف خود را پیگیری کند تا لااقل خلاصه شدن بورس به چند نماد متوقف شود.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید