دنیایاقتصاد، محمد نعمتزاده: بورس در هفتهای که گذشت شاهد خروج پول ۴۸۷۰میلیاردتومانی از سهام و حقتقدم شد و ارزش معاملات روزانه به طور میانگین با کاهش ۲۹درصدی به سطح ۴.۴همتی رسیده است. این کاهش نشاندهنده این است که سرمایهگذاران در مقطع کنونی، سهام را مقصد و محل سرمایهگذاری انتخاب نکردهاند. این در حالی است که صندوقهای درآمد ثابت، پس از جنگ با ورود پول قابلتوجهی همراه بودند. این صندوقها از اولین روز بازگشایی در حین جنگ و پس از آن تاکنون، بیش از ۲۷همت خروج پول داشتند اما قریب به ۳۰ همت ورود پول هم به ثبت رساندند. این موضوع نشاندهنده این است که پولی که از بازار صندوقهای درآمدثابت خارج شده بود، اکنون بیش از آن بازگشته است. از این ورود و خروج پول میتوان این نتیجه را برداشت کرد که این صندوقها توانستهاند ریسکهای مختلف را مدیریت و اعتماد را به خود جلب کنند.
آن چیزی که در صندوقهای درآمدثابت مشاهده شده، در سایر بخشهای بازار دیده نمیشود. صندوقهای درآمدثابت، برخلاف انتظار، هم از نقدشوندگی قابلقبولی برخوردار بودند و هم توانستند بازدهی مثبتی در روزهای جنگ از خود به جا بگذارند. این موارد برای افرادی که در صندوقهای درآمد ثابت سرمایهگذاری کردهاند، از اهمیت بالایی برخوردار است. حفظ نقدشوندگی و بازدهی از متغیرهای مهم برای سرمایهگذاران است.
سوالی که به وجود میآید این است که با توجه به حمایتهای انجامشده از بازار، چرا بازار سهام نتوانسته مانند صندوقهای درآمد ثابت، اعتماد را به خود بازگرداند؟ در گفتوگو با احسان خاتونی، کارشناس بازار سرمایه، به این موضوع پرداخته شده است. به گفته وی، بازار سهام به سه دلیل با بیاعتمادی مواجه است. این دلایل شامل تاخیر در تصمیمگیری و اتخاذ آن در زمان نامناسب، استفاده از روشهای اشتباه در حمایت از بازار سهام و تغییرات مکرر در قوانین و مقررات صندوقهای سرمایهگذاری در سهام میشود. بنابراین، برای اینکه اعتماد به بازار سهام بازگردد، سیاستگذار اقتصادی هنگام اتخاذ تصمیم باید به سیاستهای مذکور توجه کند.
احسان خاتونی، کارشناس بازار سرمایه، به ارزیابی وضعیت بورس تهران و تلاشهای نهادهای اقتصادی برای حمایت از آن پرداخت و گفت: بازار سرمایه کشور این روزها شرایطی بسیار دشوار و بحرانی را پشت سر میگذارد. در چنین وضعیتی، نهاد رگولاتور بازار سرمایه تلاشهایی را در راستای تنظیمگری و حمایت از بازار انجام داده است؛ اما متاسفانه تاکنون هیچیک از این راهکارها منجر به نتیجهای ملموس و موثر نشده و روند خروج پول از بازار، کاهش مداوم قیمتها و گسترش بیاعتمادی در میان فعالان بازار هر روز شدت گرفته است.
کارشناس بازار سرمایه به دلایل بیاعتمادی و خروج پول از بازار سرمایه میپردازد و علت آن را اجرای تصمیمات در زمان نامناسب ارزیابی میکند. وی گفت: یکی از مهمترین دلایل گسترش این بیاعتمادی و خروج سرمایه از بازار سهام، فارغ از مسائل سیاسی و ژئوپلیتیک منطقه، عدم انجام اقدامات حمایتی در زمان مناسب است و اقدامات حمایتی در هیچ زمانی، بهموقع نبوده است. ما شاهد اجرای اقداماتی نظیر تزریق منابع به بازار سرمایه، حمایت از صندوقهای توسعه و تثبیت بازار و حتی طرحهایی مانند بیمه سهام بودهایم؛ اما مشکل اصلی آن است که این اقدامات اغلب با تاخیر و خارج از زمان مقتضی انجام میگیرند. همین مساله موجب میشود نهتنها اعتماد سرمایهگذاران به بازار بازنگردد، بلکه بر شدت بیاعتمادی نیز افزوده شود.
خاتونی، جهت تشریح بیشتر عوامل بیاعتمادی در بازار سهام در مدت اخیر، بازگشایی بازار بدون برنامه را مثال زد و گفت: به عنوان نمونه، پس از جنگ تحمیلی ۱۲روزه و در زمان بازگشایی بازار سرمایه، بدون برگزاری جلسه تخصصی و بدون تصویب هیچگونه مقررات مشخص، بازار بهصورت ناگهانی و بدون برنامه باز شد. نکته اینجاست که اصل بازگشایی بازار محل ایراد نبود، بلکه عدم برنامهریزی برای آن معضلی جدی بود. به همین دلیل شاهد خروج سنگین پول از بازار در همان هفته ابتدایی بودیم. در ادامه، پس از کاهش ۲۰ تا حتی ۳۰درصدی قیمتها، تازه رگولاتور به فکر حمایت از بازار افتاد و همین تاخیر، موجی از نارضایتی را در میان فعالان بازار سرمایه به وجود آورد.
موضوع مهم بعدی، به نحوه رفتار حمایتی صندوقهای توسعه و تثبیت بازار سرمایه بازمیگردد. خاتونی در این زمینه گفت: متاسفانه این نهادها همچنان از روشهای ابتدایی و ناکارآمد استفاده میکنند که هیچگونه اثر مثبتی بر بازگشت اعتماد به بازار ندارد. برای مثال، سالهاست که الگوی عملکرد بازارگردانان، بسیار ساده و ابتدایی باقی مانده و حتی در مقیاس بزرگتر، صندوق توسعه و تثبیت نیز به همین شیوه عمل میکند؛ یعنی صرفا به جمعآوری صفهای فروش بسنده میشود. این روش نهتنها برای بازگشت اعتماد به بازار کافی و درستی نیست، بلکه در شرایط فعلی عملا به ضرر بازار نیز تمام میشود.
خاتونی به راهکارهای موجود برای این نهادها اشاره کرد: بازار به راهکارهایی نیاز دارد که علاوه بر جمعآوری صفوف فروش، خریدهای رو به بالا نیز انجام شود تا بتوان قیمت پایانی سهام را به صفر قیمتی رساند و بدین ترتیب جلوی فشار فروش را گرفت. در غیر این صورت، صرف خرید صفهای فروش بدون رسیدن به صفر قیمتی، منجر به افت بیشتر قیمتها و افزایش بیاعتمادی خواهد شد.
وی اضافه کرد: مساله سوم و بسیار مهم، مربوط به ریزساختارهای بازار سرمایه است. یکی از معضلات اصلی، تغییرات مکرر در قوانین و مقررات بهویژه در مواردی است که حساسیت بالایی دارند؛ از جمله مقررات مربوط به سقف اعتباری، صندوقهای اهرمی و دیگر ابزارهای دارای خاصیت اهرم. این تغییرات پیدرپی موجب شدهاند فاصله قیمت صندوقها از NAV (ارزش خالص دارایی) بهطرز بیسابقهای افزایش یابد. این در حالی است که در گذشته، چنین صندوقهایی معمولا در محدوده ناو خود معامله میشدند. اکنون برخی از صندوقها، از جمله صندوقهای بانکی، تا ۵۰درصد پایینتر از ارزش NAV خود معامله میشوند؛ این یعنی اوج بیاعتمادی نسبت به ابزارهای سرمایهگذاری غیرمستقیم.
وی افزود: این بیاعتمادی هنگامی بیشتر اهمیت مییابد که بدانیم صندوقها قرار بود مسیر مطمئنتری برای سرمایهگذاری مردم باشند؛ اما اکنون حتی آنها نیز از اعتماد عمومی تهی شدهاند.
کارشناس بازار سرمایه در پایان به عوامل اصلی که منجر به افزایش بیاعتمادی در بازار سرمایه شده اشاره کرد و گفت: ممکن است عوامل دیگری نیز در این بحران موثر باشند، اما به نظر میرسد سه عامل اصلی عدم انجام اقدامات بهموقع، روشهای اشتباه حمایتی و هدررفت منابع و تغییرات مکرر در قوانین و مقررات و ریزساختارها اضلاع مثلث بیاعتمادی در بازار سرمایه ایران را تشکیل میدهند.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات