حامد مددی
در تحلیل وضعیت کنونی بازار سرمایه، نمیتوان از شرایط کلان سیاسی و اقتصادی که کشور در آن قرار دارد غافل شد. فضای مبهم و احتمال ناپایداری آتشبس نیمبند در منطقه خاورمیانه، بلاتکلیفی در سرنوشت جنگ و همچنین فعال شدن یا نشدن «مکانیسم ماشه» در کنار چشمانداز مبهم مذاکرات سیاسی و اقتصادی، سبب شده تا سرمایهگذاران با احتیاطی مضاعف نسبت به آینده کلیه بازارها رفتار کنند.
توصیه به احتیاط مضاعف در تصمیمگیری مالی
مساله اصلی در این مقطع، نه بیاعتمادی به بازار سهام یا سازوکار بورس، بلکه عدم قطعیت نسبت به آینده کل اقتصاد است؛ و همین امر تصمیمگیری را برای فعالان اقتصادی، منفعلانه و محافظهکارانه کرده است و اکنون شاهد هستیم که تحرک خاص و قدرتمندی در هیچ یک از بازارهای مالی مشاهده نمیشود. در بازارهای طلا، ارز و سهام، نوعی محافظهکاری نسبت به آینده مشاهده میشود که نشان از انفعال در تصمیمگیری مالی دارد و سرمایهگذاران چشمانتظار شنیدن اخبار قطعی در مورد آینده اقتصاد و سیاست کشور هستند.
کاهش نقدشوندگی در تمام بازارها
نکته قابل توجه آن است که کاهش محسوس در گردش نقدینگی، نهتنها در بازار سهام بلکه در سایر بازارها نیز کاملا مشهود است. البته در بازار سهام، چشمانداز منفی ناشی از نگرانیهای مرتبط با ناترازی انرژی و اثرات سیاسی مکانیسم ماشه، فشار فروش را بهشدت افزایش داده بود؛ امری که طی هفتههای اخیر بهوضوح قابل مشاهده بود. در این میان، هرچند اقدامات حمایتی برای کنترل این وضعیت انجام شد، اما این اقدامات بسیار دیرهنگام و ناکافی بودند. در روزهای تعطیل پیش از بازگشایی بازار، فرصت مناسبی برای برنامهریزی و پیادهسازی سیاستهای حمایتی وجود داشت که متاسفانه مورد استفاده قرار نگرفت.
لزوم تصمیمگیری منسجم برای بازگشت اعتماد
این رویکرد منفعلانه از سوی برخی مسوولان، جای تامل جدی دارد. کسانی که وظیفه داشتند به موقع وارد عمل شوند و از تشدید بحران جلوگیری کنند، بهصورت پراکنده و با تاخیر وارد میدان شدند. این نوع تصمیمگیریهای مقطعی و غیرمنسجم، نهتنها به اعتماد عمومی ضربه زده، بلکه فرصت احیای بازار را نیز از بین برده است. در تحلیل چشمانداز کوتاهمدت و میانمدت بازار سرمایه، باید به این نکته توجه داشت که بازار سرمایه تنها معادل بورس یا بخش سهام نیست. این بازار مجموعهای از ابزارهای متنوع شامل صندوقهای سرمایهگذاری طلا، صندوقهای درآمد ثابت، صندوقهای سهامی و داراییهای دیگر را در بر میگیرد. تصمیمگیریهای نهادهای مسوول درخصوص این ابزارها، میتواند نقش تعیینکنندهای در ورود یا خروج سرمایه به کل بازار ایفا کند. به عنوان مثال، سیاستهای مرتبط با خرید طلای فیزیکی در مقابل سرمایهگذاری در صندوقهای طلا، میتوانند مسیر نقدینگی را بهطور کامل تغییر دهند. از اینرو، دقت و موشکافی در اتخاذ هر تصمیم، امری ضروری است.
چشمانداز بازار سهام وابسته به آینده سیاسی است
اما اگر بخواهیم مشخصا وضعیت بخش سهام را بررسی کنیم، باید گفت تا زمانی که سرنوشت مکانیسم ماشه و موضوع جنگ روشن نشود، نمیتوان انتظار رشد پرقدرتی را از این بخش داشت. در شرایطی که احتمال توافق کاهش یافته و سناریوی فعالسازی مکانیسم ماشه بیش از گذشته قوت گرفته است، امید به جهش ناگهانی بازار سهام نیز کمرنگ شده است.
با این حال، در بازه میانمدت، در صورتی که اثر تحولات سیاسی به مرور کاهش یابد، چه با تعیینتکلیف جنگ و چه با اجرای مکانیسم ماشه، امکان رشد بخش سهام فراهم خواهد شد. رشد قیمت ارز و تورمهای انباشتهشده در جامعه که هنوز اثر کامل خود را در صورتهای مالی شرکتها نشان ندادهاند، میتواند زمینهساز این رشد باشد. هرچند در حال حاضر، بازار نسبت به این متغیرها بیتوجه است، چرا که فضای کلی تحتتاثیر ریسکهای غیراقتصادی قرار دارد. به بیانی سادهتر، در این برهه، تحلیلهای مبتنی بر اقتصاد خرد و کلان، تحلیل صنایع و حتی تحلیل تکنیکال یا بنیادی سهام، تاثیر تعیینکنندهای بر روند بازار ندارند. جهتگیری بازار بیش از هر زمان دیگری به تحولات سیاسی وابسته است. یک تصمیم سیاسی میتواند روند بازار را بهکلی تغییر دهد، صرفنظر از آنکه سهام ارزنده باشد یا نه.
نقدشوندگی؛ اولویت بازار سرمایه
بنابراین توصیه میشود که سرمایهگذاران، ترکیبی متنوع از داراییها را در سبد خود لحاظ کنند. این تنوع میتواند از آنها در برابر ریسکهای غیرقابل پیشبینی محافظت کند. بهویژه در شرایطی که احتمال شعلهور شدن دوباره جنگ وجود دارد، نقدشوندگی داراییها باید به یکی از اولویتهای اصلی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری تبدیل شود.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات