تاثیر ترامپ ۲ بر بازارهای مالی

دنیای اقتصاد - نیوشا شایان‌مهر : برای دهه‌ها بازار سهام آمریکا قطب اصلی سرمایه‌گذاران بین‌المللی محسوب می‌شد. ایالات‌متحده مقصدی بدیهی برای افرادی بود که به دنبال شکار فرصت‌های سودآور در مقیاس بین‌المللی بوده‌اند. فعالان و تحلیلگران، این بازار را گزینه‌ای کم‌ریسک دانسته و در عین حال تخصیص منابع به بازارهایی همچون بریتانیا، اروپا، ژاپن و کشورهای درحال توسعه را همواره تصمیمی پرمخاطره تلقی می‌کردند. این کشورها عادت به آزمون و خطای سیاست‌های غیرمتعارف تجاری و مالی‌ای داشتند که پیامدهای سنگینی را برای زمین بازی سرمایه‌گذاران به دنبال داشت. درنتیجه جذابیت بازار آمریکا به حدی بود که اگر کسی سرمایه اضافه‌ای در اختیار داشت و نمی‌دانست آن را در کدام بازار سرمایه‌گذاری کند، ایالات‌متحده انتخابی بی‌چون و چرا بود.

در حال حاضر به‌نظر می‌رسد که عمر جذابیت بازار آمریکا به سر آمده است. سیاستگذاران آمریکایی با رویکرد بی‌محابانه خود تهدید بزرگی برای سبد سرمایه‌گذاران به شمار می‌آیند. با این حال معضل اصلی که کارشناسان را نسبت به تصمیمات سرمایه‌گذاران خرد نگران کرده، این مساله است که افراد معمولا از شاخص بازار کشورهای پیشرفته و ETFها برای اقدام به سرمایه‌گذاری در بازارهای بین‌المللی استفاده می‌کنند. 

ایراد نهفته در این رویکرد بی‌توجهی به مقیاس بزرگ شرکت‌های آمریکایی است که درواقع لیدر اصلی این دسته از شاخص‌ها محسوب شده و با سیگنال‌های غیرحقیقی خود نزدیک به ۷۰‌درصد از سرمایه‌ها را جذب می‌کنند. وابستگی بالای سرمایه‌گذاران بین‌المللی به این شاخص‌ها در شرایط فعلی که بازار آمریکا پرمخاطره‌تر از هر زمان دیگری است، می‌تواند دردسرساز باشد.

 از ستایش تا چرخشی بزرگ

«وقتی ده‌ها بار در اروپا شکست خورده‌اید، دیگر فکر نمی‌کنید تونل به نور ختم می‌شود؛ بلکه تصور می‌کنید قطاری با سرعت زیاد در راه است تا به شما اصابت کند.»

کوکو بولوآ، رئیس تحقیقات دارایی‌ها در بانک سوسیته‌جنرال، درباره رویکرد رفتاری و سوگیری سرمایه‌گذاران اروپایی با طرح این استعاره عنوان کرد که سال‌هاست سرمایه‌گذاران اروپایی بزرگ‌ترین طرفدار استثنایی‌بودن ایالات‌متحده هستند. به عقیده بولوآ، مقررات دست‌وپاگیر و سختگیرانه قاره سبز، افراد فرصت‌طلب را به سوی سواحل پویا آن سوی اقیانوس اطلس سوق داده است.

تا زمانی که ایالات‌متحده در شرایطی باثبات و قابل پیش‌بینی قرار داشت و بیشترین بازده‌های سالانه را ثبت می‌کرد، این دیدگاه منطقی به نظر می‌رسید. با این حال اکنون که ترامپ با سیاست‌های خود موتور بازده برترین شرکت‌ها از جمله بخش فناوری را تحت‌تاثیر قرار داده است، باید تجدیدنظر کرد. در حالی که رقبای خارجی به‌سختی تلاش می‌کنند تا خود را به آمریکا نزدیک کنند، سیاست‌های فرسایشی این کشور فضا را برای پیشرفت رقبا فراهم کرده است. این موضوع در کنار نوسانات کوتاه‌مدت اما شدید تابستان گذشته، بزرگ‌ترین سرمایه‌گذاران اروپایی را وادار به چرخشی بزرگ از دارایی‌های آمریکایی به اروپایی کرده است.

به گفته جورج ساراولوس، اگرچه این روند برای ایالات‌متحده چندان خوشایند نیست، با این حال شواهد به‌وضوح نشان می‌دهند که در بهترین حالت کند شدن جریان ورود سرمایه به کشور و در بدترین سناریو، فرار سرمایه‌ها درحال وقوع است. به گفته وی بررسی آمار معاملات ETFها حاکی از آن است که سرمایه‌گذاران خارجی اعتصاب کرده‌اند و این تنها نوک کوه یخ است.

 جهان در انتظار تعادل سرمایه

اگر تخصیص ۷۰‌درصد از منابع جهانی به بازارسهام آمریکا دیگر امری منطقی نیست، چه رقمی با توجه به ریسک‌ها و نااطمینانی‌های موجود معقول است؟

تئوری‌های اقتصادی بر این باورند سهم هر کشور از سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی باید متناسب با سهم آن در تولید ناخالص داخلی جهانی باشد. برمبنای این تئوری، تنها ۲۵ تا ۳۰‌درصد (درصورت کاهش سهم بازار چین به دلیل دسترسی محدود) از نقدینگی سرمایه‌گذاران بین‌المللی باید در بازار ایالات‌متحده گنجانده شود. با این حال اکثریت قاطع کارشناسان معتقدند این رقم در دنیای واقعی هرگز رخ نخواهد داد؛ چرا که عملکرد کلی آمریکا بسیار بهتر از وزن آن است. در همین راستا محاسبات بانک سوسیته‌جنرال این رقم را چیزی حدود ۵۵‌درصد تخمین زده است که متناسب با سهم هر کشور از سود جهانی، نقدشوندگی و عمق بازار این کشور است.

باید توجه داشت که چنین تغییری یک‌شبه رخ نخواهد داد و نمی‌توان انتظار فروش گسترده دارایی‌های آمریکایی را داشت. در مقابل می‌توان امیدوار بود که با ورود سرمایه‌های جدید به بازار بین‌المللی و تخصیص آن به دیگر کشورها، به مرور سهم آمریکا تعدیل شده و دیگر نقاط جهان از این پول تازه‌نفس بهره ببرند.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید