برای پایان دادن به کابوس سقوط بورس چه باید کرد؟

ایسنا/خراسان رضوی در گزارش پایانی از مجموعه گزارشات تحلیلی شرایط روز بازارهای ایران به تحلیل بازار بورس می‌پردازیم.

محمدابراهیم احمدی کارشناس بازار سرمایه در گفت‌وگو با ایسنا، در خصوص دلایل رشد بورس در ایران، اظهار کرد: رشد بورس ایران وابسته به متغیرهای زیادی بوده که اولین و پررنگ‌ترین متغیر، تورم است. در اثر تورم ارزش دارایی شرکت‌ها و کارخانه‌ها مانند املاک و ساختمان‌ها، دستگاه‌ها، ماشین‌آلات و... رشد پیدا کرده و حتی به قیمت محصولات و خدمات آن‌ها افزوده می‌شود، در نتیجه سودآوری آن‌ها افزایش یافته و موجب بالا رفتن قیمت سهام در بازار سرمایه می‌شود.

وی افزود: دلیل دوم رشد هیجانی بورس از بهمن ۹۷ تا مرداد ۹۹، تبلیغات گسترده بود. برنامه دولت این بود که بخشی از دارایی‌های خود را تحت عنوان دارایکم، دارادوم و داراسوم در سه مقطع زمانی در بازار عرضه کرده و به این منظور با جلب اعتماد عمومی زمینه فروش آن‌ها را فراهم کند. دولتمردان از هر تریبونی برای تبلیغ سرمایه‌گذاری در بورس استفاده کردند تا جایی که رئیس‌جمهور از مردم خواست دارایی‌های خود را به جای سرمایه‌گذاری در طلا و ارز به بورس بیاورند. در اثر این تبلیغات خیل عظیمی از هموطنان به شکل هیجانی وارد این بازار تخصصی شدند و ارزش بازار را به شکل بی‌سابقه رشد دادند.

چرا بورس دچار افت شد؟

احمدی در خصوص دلایل افت بازار سرمایه عنوان کرد: در تمام بازارها بعد از هر رشد، اصلاح بازار و ریزش قیمتی اتفاق می‌افتد به ویژه وقتی قیمت‌ها به اعداد رُند می‌رسند. از نیمه مرداد ماه سال جاری اصلاح عمیقی به دلایل مختلفی رخ داد. اولین دلیل این بود که  شاخص کل به لحاظ تکنیکال به مقاومت مهمی برخورد کرد، بنابراین اصلاح امری طبیعی بود.

این کارشناس بازار سرمایه ادامه داد: دومین علت این بود که بازار به علت تزریق شدید سرمایه مردم به شکلی بسیار هیجانی رشد کرده بود، در نتیجه سهام‌داران جدیدی که تجربه‌ای در این بازار نداشتند، علم بورس را فرانگرفته بودند و تحت تاثیر تبلیغات وارد این بازار شده و سهام خریداری کرده بودند، با دیدن سرخی بازار و ریزش ارزش سهام خود با همان هیجان فروش‌های سنگینی را آغاز کردند.

وی اضافه کرد: سومین عامل ریزش‌های پیاپی بورس این بود که بازیگران قدرتمند این بازار تصمیم گرفتند فضایی در بازار ایجاد کنند تا بتواند از بازار آشفته نوسان‌گیری نمایند. چهارمین و به عقیده من مهمترین دلیل افت شدید بازار، اراده‌ای بود که برای مهار تورم وجود داشت.

احمدی بیان کرد: فعالان قدیمی بازار بورس به خوبی به یاد دارند که در سال ۹۲ یک بار این موضوع در بازار سرمایه طراحی و پیاده شده بود. در سال ۹۲، تصمیم  گرفته شد نقدینگی زیادی که در زمان دولت قبل در جامعه تزریق شده بود جمع آوری و با این کار تورم مهار شود، به این منظور  پول‌های سرگردان در بورس بلوکه شد.

این کارشناس بازار سرمایه خاطرنشان کرد: در آن سال چند عمل تاثیرگذار برای این منظور طراحی شد. اول اینکه تعدادی از کارشناسان اقتصادی شعار حبابی بودن بورس را سر دادند و متعاقب آن بازیگران قدرتمند بورس در اقدامی هماهنگ به فروش‌های سنگین سهام دست زدند که این اقدام باعث شد پس از مدتی افت شدیدی در قیمت‌ها رخ دهد. در یک رالی صعودی همیشه باید خریدار پرقدرت حضور داشته باشد، در حالی که سال ۹۲ حقوقی‌ها به شکل سهمگینی سهام می‌فروختند، در نتیجه توازن عرضه و تقاضا در بازار به هم خورد.

وی افزود: حرکت دومی که در آن زمان انجام گرفت، افزایش نرخ خوراک پتروشیمی‌ها از ۷ به ۱۳ سنت در بودجه سال ۹۳ بود که تاثیر مستقیمی بر سودآوری شرکت‌های شاخص‌ساز و غول‌پیکر بورس یعنی پتروشیمی‌ها گذاشت و این شرکت‌ها را به صف‌های فروش میلیونی و میلیاردی کشاند که متعاقب آن شاخص کل بیش از پیش ریزشی شد.

احمدی گفت: حرکت سوم و در حقیقت تیر خلاصی که در آن زمان بر پیکر بی‌رمق بورس زده شد و نفس بورس ایران را برید، این بود که سودهای بانکی افزایش یافت. با افزایش نرخ بهره بانکی بورس زمین خورد، پول‌ها از این بازار فراری داده شد و اکثر مردمی که وارد بورس شده بودند با زیان‌های سنگینی روبه‌رو شدند که این رخداد تلخ نهایتا منجر به رکود دو ساله بورس ایران شد.

این کارشناس بازار سرمایه در ادامه با بیان این مطلب که همان ماجرای بورس ۹۲ در سال ۹۹ هم اتفاق افتاد، اضافه کرد: شعار حبابی بودن بورس و موضوع گشایش اقتصادی بسیاری از بازیگران بزرگ بورس که سودهای کلان برده بودند را به فروش سهام ترغیب کرد و بدین ترتیب توازن عرضه و تقاضا بهم خورد.

وی خاطرنشان کرد: گام دوم اقدام به دستوری کردن نرخ محصولات پتروشیمی و فولادی در بورس کالا بود که این اقدام  باعث کاهش سودآوری این شرکت‌ها می‌شد اما این کار تاکنون با شکست مواجه شده است. گام سوم نیز اعلام افزایش نرخ بهره بانکی از منابع غیر رسمی بود. 

احمدی تصریح کرد: تمامی این تلاش‌ها در بازار بورس به علاوه ایجاد امکان فروش سهام عدالت و شایعه اجرایی شدن اعمال مالیات بر عایدی در بورس موجب شد که ضربات سختی به بازار وارد شود. 

برای جلوگیری از سقوط بورس چه باید کرد؟

این کارشناس بازار سرمایه در خصوص اقدامات لازم برای جلوگیری از سقوط بورس تصریح کرد: اقدام اول حذف محرک‌های بیرونی و جمع شدن صف‌های دستوری فروش، اقدام دوم حذف قوانین خلق‌الساعه و اقدام سوم اجرای تمامی قوانین بورس به شکل بی‌غرض و نه سلیقه‌ای است. به عنوان مثال اگر در یک نماد چند روز صف خرید یا فروش‌های پیاپی شکل گیرد، باید معاملات آن نماد متوقف شود. بار اول یک ساعت و بار دوم چند روز توقف معاملات جهت برگزاری کنفرانس خبری و ارائه گزارش جهت توضیح دلیل این اتفاق است.

وی بیان کرد: متاسفانه این روزها  هیچ کدام از این کارها در بازار انجام نمی‌شود، در حالی که در روزهای رشد بازار این قانون اجرا می‌شد. تعلیق‌های پیاپی و مکرر در بعضی نمادها نیز سهامداران را بلاتکلیف کرده است. دولتمردان شعار حمایت از سهام‌دار و بازار سرمایه را سر می‌دهند اما هیچ کدام آن‌ها را عملی نکرده و در نتیجه مردم را به بازار بی‌اعتماد کردند.

احمدی اضافه کرد: اقدام چهارم حساسیت‌زدایی از جامعه نسبت به اتفاقات خارج از کشور است. به عنوان مثال برخی در کشورمان به قدری ذهن مردم را به انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا حساس کرده‌اند که گویی قرار است ۱۳ آبان در ایران انتخابات ریاست‌جمهوری برگزار شود. مردم باید بدانند که انتخاب بایدن یا ترامپ در درازمدت هیچ تاثیری بر اقتصاد بیمار ایران نخواهد داشت و علاج این بیمار بی‌رمق را باید در داخل کشور جستجو کرد. به بیان ساده اگر اعتماد جامعه به بورس بازگردد بازار سرمایه می‌تواند به سمت تعادل و صعود حرکت کند اما در حال حاضر عزمی جدی در سیاست‌گذاران اقتصادی برای ثبات بازار را شاهد نیستیم.

این کارشناس بازار سرمایه با بیان اینکه بورس می‌تواند یک بازار مولد باشد، عنوان کرد: این بازار می‌تواند هم باعث رونق تولید شده و هم مشکل بیکاری را تا حد زیادی در جامعه جوان ایران برطرف نماید، به شرط اینکه جریان نقدینگی به تامین مالی شرکت‌ها کمک کند.

تاریخ قضاوت خواهد کرد در سال ۹۹ که توسط مقام معظم رهبری به شکلی هوشمندانه سال رونق تولید نامیده شد و در حالی که یک فرصت رویایی برای اقتصاد ایران به وجود آمد، پول‌های بلوکه شده در طلا، سکه، ارز و خودرو توسط مردم وارد بازار سرمایه شد و  می‌شد با هدایت درست و اصولی جریان نقدینگی و تامین منابع مالی شرکت‌ها و کارخانه‌ها به بهبود شرایط، بالا بردن راندمان تولید، ارتقا دستگاه‌ها و سیستم‌های تولید و توزیع و اشتغال کمک کرد و اقتصاد نیمه‌جان ایران را نجات دهد، که این فرصت طلایی از دست رفت، در نتیجه اعتماد مردم سلب شد و جامعه سهامداران که جمعیت قابل توجهی از هموطنان را تشکیل می‌دهند، سرخورده و ناامید شدند.


این خبر را به اشتراک بذارید!

نظرات


برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید