دنیای اقتصاد - علی قاسمی : بورس تهران یکی از ارزانترین بورسهای دنیاست. این گزاره را میتوان از دو منظر مورد بررسی قرار داد. نخست آنکه نسبت قیمت به سود یا همان P/E شرکتها در مقایسه با بورسهای دنیا و حتی منطقه پایینتر است و دوم آنکه ارزش بازار شرکتها در تابلوی تالار شیشهای بورس تهران به طور میانگین نصف خالص ارزش روز داراییهای آنهاست. این یعنی سرمایهگذارانی که سهام میخرند در واقع داراییهایی را به مالکیت درمیآورند که ارزش واقعیشان دو برابر قیمتی است که برای آن میپردازند. چنین شرایطی در ظاهر یک فرصت طلایی برای سرمایهگذاری محسوب میشود. اما واقعیت آن است که این ارزندگی تاکنون بیشتر به تهدید شباهت داشته تا فرصت.
توهم ارزندگی بورس
ارزندگی بورس به جای آنکه سرمایههای جدید را جذب کند، به دلیل بیاعتمادی و ریسکهای ساختاری، به یکی از دغدغههای اصلی سرمایهگذاران بدل شده است. در کشورهای توسعهیافته بازار سهام نقشی کلیدی در تامین مالی و رشد اقتصادی ایفا میکند، ولی در ایران همین ارزندگی، به سبب مشکلات ساختاری، نه تنها نتوانسته منبعی پایدار برای رشد باشد، بلکه به عاملی برای بیاعتمادی تبدیل شده است.
ریشه مشکلات
اینکه چرا بورس ایران همواره کمتر از ارزش ذاتی خود مورد معامله قرار میگیرد، به مجموعهای از عوامل ساختاری و سیاستهای ناکارآمد بازمیگردد. در سالهای اخیر تصمیمات کلان اقتصادی و مقررات ناگهانی بدون توجه به تاثیر آنها بر بازار سرمایه اتخاذ شده است. تغییرات سریع در نرخ بهره، تعرفههای صادراتی، سیاستهای ارزی و حتی بخشنامههای لحظهای، فضایی از بیثباتی و نااطمینانی ایجاد کردهاند. علاوه بر این، شفافیت پایین در صورتهای مالی و اعتماد اندک سرمایهگذاران به گزارشهای کدال باعث شده تحلیل بنیادی بهتنهایی نتواند آیندهنگر باشد. اطلاعات موجود بیشتر گذشتهنگر است و پیشبینی روند آینده صنایع را دشوار میکند. از سوی دیگر، سیاستهای پولی کشور در سالهای گذشته به جای آنکه در جهت رشد اقتصادی و حمایت از تولید عمل کنند، بیشتر به سمت کنترل کوتاهمدت نقدینگی و مهار تورم هدایت شدهاند. با این حال، نه تنها این سیاستها در مهار تورم ناکام بودهاند بلکه با افزایش بیرویه پایه پولی و رشد نرخ بهره، بار مضاعفی بر دوش صنایع و شرکتها گذاشتهاند.
در کنار همه اینها، تحریمها و محدودیتهای بینالمللی باعث شده تا سرمایهگذاران خارجی نتوانند در بازار سرمایه ایران حضور پیدا کنند. غیبت سرمایه خارجی به معنای از دست رفتن یکی از مهمترین منابع نقدینگی و تجربه مدیریتی است که میتوانست شفافیت، استانداردهای گزارشگری و حتی ثبات بیشتری به بورس ایران هدیه دهد.
نتیجه این شرایط ترکیبی از رشد ظاهری سودآوری و زیان پنهان اقتصادی است. در ظاهر صورتهای مالی بسیاری از شرکتها سود نشان میدهد، اما در واقعیت و با در نظر گرفتن هزینههای تورم، نرخ بهره بالا و رکود سرمایهگذاری، آنچه مشاهده میشود چیزی جز زیان نیست. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان معتقدند سودهایی که در کدال منتشر میشوند سودهای موهومیاند و نمیتوان آنها را مبنای واقعی ارزشگذاری دانست.
Untitled-1 copy
تهدید یا فرصت؟
با وجود همه این تهدیدها، بازار سهام ایران همچنان ظرفیتی قابلتوجه دارد. نسبت پایین P/E و فاصله ارزش بازار با داراییها، نشانهای از پتانسیل نهفته برای رشد است. در بسیاری از بورسهای جهان، شرکتها دستکم به اندازه ارزش خالص داراییهایشان یا حتی بالاتر معامله میشوند. در ایران اما بسیاری از شرکتها نصف یا یکسوم ارزش داراییهایشان قیمتگذاری شدهاند. این شرایط اگرچه نشاندهنده فرصت است، اما از سوی دیگر بیانگر وجود ریسکهای سنگین و بیاعتمادی عمیق نیز هست.
در واقع همین ارزندگی که باید جذابیت ایجاد کند، بهدلیل نبود ثبات و پیشبینیپذیری به تهدید تبدیل شده است. سرمایهگذاران به جای آنکه به امید آینده روشن وارد بازار شوند، نگران تغییرات ناگهانی سیاستها و بیثباتی اقتصادی هستند.
چرا بورس گران نمیشود؟
یکی از پرسشهای اساسی این است که چرا بورس تهران با وجود همه این ظرفیتها نمیتواند به ارزش واقعی خود برسد یا مانند بورسهای منطقه حتی گرانتر شود. عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند. نخست تحریمها و محدودیتهای بینالمللی است که مانع ورود سرمایه خارجی شدهاند. دوم دخالتهای گسترده دولت در قالب قیمتگذاری دستوری و بخشنامههای محدودکننده است که مانع رقابتی شدن بازار شدهاند. سوم کمبود شفافیت در گزارشدهی مالی شرکتهاست که اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی را سلب کرده است. و در نهایت بیثباتی مزمن در تورم و نرخ ارز که فضای پیشبینیپذیر سرمایهگذاری را از بین برده است.
رؤیای رسیدن به بورس ۵۰۰میلیارد دلاری همچنان دور از دسترس است، اما این رویا غیرممکن نیست. کاهش تحریمها، کاستن از دخالتهای دولتی، بازگرداندن قدرت تصمیمگیری به فعالان اقتصادی، افزایش شفافیت و اصلاح ساختار مالکیتی شرکتها میتواند گامهای مهمی در این مسیر باشد. در چنین شرایطی بورس تهران نه تنها به ارزش واقعی خود خواهد رسید، بلکه میتواند حتی فراتر از ارزش داراییهای شرکتها معامله شود؛ همانطور که در بسیاری از بورسهای بزرگ جهان مرسوم است.
بورس تهران در شرایط فعلی همانند شمشیری دولبه عمل میکند. از یک سو به دلیل پایین بودن نسبتهای قیمتی و فاصله معنادار ارزش بازار با داراییها، یکی از ارزانترین بورسهای جهان است و از سوی دیگر به علت نبود اعتماد، تحریمها، دخالتهای دولتی و بیثباتیهای اقتصادی، به بازاری پرریسک برای سرمایهگذاران تبدیل شده است. اگر سیاستگذاران بتوانند ثبات و پیشبینیپذیری را به اقتصاد بازگردانند، همین ارزندگی میتواند بورس را به فرصتی تاریخی و بیبدیل بدل کند. بازاری که امروز بسیاری آن را تهدید میدانند، میتواند فردا با اصلاحات ساختاری و اقتصادی به سکوی پرتاب اقتصاد ایران تبدیل شود.
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات